توضیحات
مادرا فکر میکنن میتونن مسیر زندگی بچههاشونو تعیین کنن؛ اما نه… نمیشه. واقعاً نمیشه. ما باید عادت کنیم به لجبازی مردا، به شلتاق مردا… به فکرای مردا… به دوریشون… باید عادت کنیم. روزی که احمد میخواس بره… (کلامش را نیمهتمام رها میکند. سکوت میشود. گویی به ادامهی حرفش فکر میکند.) … انگار ما به دنیا اومدیم تا برای مردا چمدون ببندیم حتی اگه این کارو نکرده باشیم. (لبخندی میزند.) محمد چمدونشو خودش بسته بود…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.