منوی دسته بندی

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

پنل کاربری
16% تخفیف!

برف

قیمت اصلی تومان75.000 بود.قیمت فعلی تومان63.000 است.

قطع: رقعی

تعداد صفحات: 220

شابک: 9786227722093

نویسنده: روت توماس

مترجم: فاطمه رضوی

موجود

توضیحات

یک تصاد ف احمقانه بود. از آن اتفاق هایی که بعدها به خاطره اش می خندید. به پیست یخی استریتهام  رفته بودیم. سایمو ن فکر می کرد که اگر یک بعدازظهر به آنجا برویم حسابی خوش می گذرانیم. ما هم به آنجا رفتیم، در حالی که هیچ کدام اسکیت سواری بلد نبودیم. من برای اولین بار کفش های اسکیت را به پا می کردم. سایمون ، از من ماهرتر بود. او توانست بدون گرفتن لبه ی پیست روی پاهایش بایستد. ولی من ترسیده بودم. اصلا آنجا را دوست نداشتم. اسکیت ها مثل یک پای آهنی سنگین بود ند و پیست بی انتها به نظر می رسید . کلاه بافتنی را که سال ها پیش مادرم برای کریسمس به من هدیه داده بود به سر کرده بودم . سایمون هم اورکتش را که از تنم گشاد بود به من داد. مدام به این فکر می کردم که چرا باید کفشی که یک لبه ی تیز دارد اسکیت سواری کرد، در حالی که یک جفت چکمه خیلی راحت تر است . نمی توانستم درک کنم چر ا دیگران تا به حال به این مسئله فکر نکرده اند؟ از یک طرف پوشش طلایی و نقره ای پرزرق وبرقی که به دور موانع پیچیده شده بود و از سویی دیگر لکه های قرمز و قهوه ای رنگی که زیر سطح یخ بودند فکر مرا مشغول می کردند. احساس ناامنی می کردم . فکر می کردم این لکه ها ، خون کسی است که اینجا برایش اتفاق وحشتناکی افتاده و مسئولان پیست اسکیت استریتهام هر چه تلاش کرده اند نتوانسته اند از شر این لکه ها راحت شوند .
ده دقیقه ای می شد که آنجا بودیم. همان طور که تلاش می کردیم روی پاهایمان بایستیم یا قدم از قدم برداریم ، دیگران ماهرانه با اسکیت هایشان از کنارمان رد می شدند . نگاه سایمون به آنها بود و سعی می کرد حرکتشان را تقلید کند . با تعجب گفت: نگاه کن، اون همون خانمه نیست؟ اسمش رو یادم رفته. همون استاد مسنی که شب کریسمس تو میهمانی کاری بود! با اصرار او، رد انگشتش را دنبال کردم. هلن هنسن استاد پیشین و همکار جدیدم بود که یک جلیقه اسکی گران قیمت بر تن داشت. صورتش سرخ شده بود و جوری رفتار می کرد که انگار به جای اسکیت سواری در پیست استریتهام، میان کوه های آلپ بالا و پایین می پرد. هیچ علاقه ای به دیدن او نداشتم. به اندازه ی کافی در راهرو های محل کار با او برخورد کرده بودم. با بی رغبتی به سا یمون گفتم: مطمئن نیستم که خودش باشه .
البته منظورم این بود که اگر هم خودش باشد ، علاقه ای به روبرو شدن با او ندارم . رابطه بدی داشتیم و امیدوار بودم سایمون متوجه احساس من بشود.

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “برف”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ممکن است دوست داشته باشید…